شکست مأموریت ایرانستیزان
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۱۰۶۸۴
گزارش رسمی «النا دوهان»، حقوقدان بلاروسی که اردیبهشت ماه سالجاری به عنوان گزارشگر مستقل سازمان ملل در امور تحریمها به تهران سفر کرد، روز گذشته منتشر شد و جزئیات مفصلی از سیاست تحریمهای ظالمانه امریکا و کشورهای همپیمان او علیه جمهوری اسلامی را افشا کرد.
روزنامه ایران: سیاستی که در نوع خود به یک جنگ تمام عیار ولو بدون نام تبدیل شد و طراحان آن هدفی جز رساندن ایران به لبه پرتگاه نداشتند و برای تحقق آن از هیچ اقدامی جهت افزودن رنج بر دوش انسانهای بیگناه دریغ نورزیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به این ترتیب در شرایطی که رهبران امریکایی در سالها و ماههای اخیر با تردستی کوشیدند با بهرهگیری از ابزار تحریم برای نیل به اهدافی همچون فروپاشی ایران وام بگیرند اما سرسختی و صلابت در مواجهه با این خصومت شهامتی بیبدیل میطلبید که دولت و مردم ایران با ایستادگی مثال زدنی از خود نشان دادند و مأموریت سناریوهای ایرانستیزان را در نطفه خفه کردند.
سیاست شکست خورده
«النا دوهان» در گزارش خود از ابعاد پیدا و پنهان این سیاست شکست خورده پرده برداشته تا معلوم شود زیر پوست شعارهای به ظاهر انسان دوستانه مدعیان حقوق بشر چه میگذرد. او با بیان اینکه از سال 2000 مجموعه گسترده و پیچیدهای از ممنوعیتها و موانع علیه ایران به اجرا درآمد که پس از سال ۲۰۱۰ تشدید و به بخش انرژی و سایر بخشهای کلیدی اقتصادی تسری یافت، سمت و سوی این تحریمها را علیه بخش مالی ایران شامل قرار دادن در فهرست تحریمی و انسداد داراییها دانست که بر بانک مرکزی ایران و بانکهای تجاری تأثیر گذاشت. بر اساس این گزارش، ایران همچون دیگر کشورهای تحت تحریم از گسترده شدن صلاحیت امریکا در معاملات بانکی بینالمللی به دلیل ارتباطات بانکهای ایالات متحده با بانکهای خارجی یا پرداختهای دلاری متضرر شده است؛ این امر نه تنها سبب ایجاد اختلالات و تأخیر جدی در تأمین کالاهای اساسی از جمله غذا، دارو، تجهیزات پزشکی و سایر تجهیزات و مواد اولیه شده بلکه مانع جدی مشارکت ایران در همکاریهای بینالمللی از جمله پرداخت حق عضویت به سازمانها و انجمنهای بینالمللی، دسترسی به فرصتهای مالی و مشارکت ایرانیان و مؤسسات ایرانی در امور دانشگاهی و علمی، برنامهها و فعالیتهای فرهنگی و ورزشی نیز شده است.
تحریم با وجود توافق
گزارشگر ویژه سازمان ملل همچنین به اثرات نامطلوب تحریمهای یکجانبه بر مراقبتهای بهداشتی که در سالهای اخیر با اپیدمی ویروس کرونا تشدید شده، اشاره کرده است؛ امری که نشان میدهد امریکا به رغم ادعای خود از تحریم دارویی آن هم در شرایطی که همه جهان با بیماری مرگبار کرونا دست و پنجه نرم میکرد، هیچ ابایی نداشت.
نکته جالب در این گزارش، امتناع مؤسسات مالی خارجی و شرکتهای تجاری از پرداختها و ارائه کالاها و خدمات به ایران زیر سایه ترس از پیامدهای مالی، اعتباری و سایر موارد حتی پس از امضای توافق 2015 بوده است. به این معنا که امریکا با وجود امضای توافق نیز به انحای مختلف سعی در کارشکنی در روند مبادلات اقتصادی ایران داشت و مؤسسات مالی خارجی با توجه به سابقه جریمههای مالی سنگین برای نقض تحریمهای امریکا جهت احیای روابط با ایران و سرمایهگذاری در آن، همچنان تردید داشتند.
اعتراف به یک واقعیت
«دوهان» در گزارش خود به موفقیت دولت ایران برای کاهش اثر منفی تحریمهای یکجانبه در حوزههای مختلف اشاره داشته اما در عین حال یادآور شده است که این امر نباید سبب شود تا بازیگران بینالمللی به رویکرد تحریمی خود مشروعیت ببخشند و با پافشاری تحریم را به ابزاری برای تحقق خواستههای یکجانبه خود تبدیل کنند.
گزارشگر سازمان ملل در نهایت از کشورها خواسته که استفاده از ادبیات تحریم را بهعنوان ابزار سیاسی یا ابزاری جهت کسب منافع اقتصادی متوقف کرده و برای حل و فصل هرگونه اختلاف بر اساس هنجارها و اصول حقوق بینالملل، ضمن ارزیابی، پیشگیری و نظارت بر تأثیر آنها بر مباحث انساندوستانه به گفتوگو بپردازند. او همچنین از سازمان ملل خواسته تا با وی برای شکلگیری چهارچوبی مفهومی جهت سازکارهای جبران خسارت، غرامت و اصلاح آسیب قربانیان نقض حقوق بشر ناشی از اقدامات قهری یکجانبه همکاری کند.
مواجهه تمام قد ایران
تحریمهای یکجانبه امریکا که ذیل هدفی همچون ایجاد آشوب اجتماعی و در نهایت فروپاشی نظام سیاسی جمهوری اسلامی به وجه ثابت سیاست ورزی مسئولان امریکایی از جمهوری خواه گرفته تا دموکرات تبدیل شده، بویژه در یک سال اخیر حاصلی جز شکست نیافته است.
چه آنکه ایران از یک سو در مواجهه با سیاست صفر کردن صادرات نفتی، آلترناتیوهایی را برای بیاثر کردن تحریمهای امریکایی و فروش نفت به بازارهای هدف پیدا کرد و از سوی دیگر راهبرد مبتنی بر تقویت قدرت و سیاست منطقهای و توسعه مناسبات اقتصادی خود با کشورهای پیرامونی را به مرحله اجرا در آورد و در همین مدت ثابت کرد که حیات اقتصادی خود را به رویکرد واشنگتن جهت لغو تحریمها و دستیابی به توافق گره نزده و در رویدادهای محیط پیرامونی خود نه یک تماشاگر صرف که بازیگری تأثیرگذار است. رویکردی که از یک سو خود را در شکست نظام سفت و سخت تحریمی امریکا و از سوی دیگر در قرارگیری کشور در مجموعه روابط اقتصادی با بلوکهای قدرتمند آسیا نشان داده است.
در چنین شرایطی است که به موازات پیگیری دیپلماسی مبتکرانه ایران در روند گفتوگوهای وین، یافتن راههای گریز قانونی از تحریمها در ترکیب با درآمد نفتی ای که بویژه در یک سال اخیر فروش آن به شمار زیادی از کشورها امکان پذیر شده است، موجب موقعیت برتر ایران جهت پیگیری خواستههای بحق خود در چهارچوب توافق احتمالی شده است.
متناظر با این تحولات است که مسئولان جمهوری اسلامی بیش از هر وقت دیگری بر گزاره رفع اثرگذار تحریمها و دریافت تضمینهای لازم در روند مذاکره با کشورهای طرف توافق تأکید دارد. خواستی که نشان میدهد دولتمردان امریکایی برای تحقق آن نباید تنها به یک تعهد کاغذی اکتفا کنند.
نکته مهم و جالب توجه اما اعتراف مکرر مقامات امریکایی به شکست سیاستهای فشار حداکثری بود؛ مسألهای که برای دولتمردان امریکا به آینه عبرت تبدیل نشده و میکوشند هرچند بیهدف اما تبلیغاتی، تحریمهای سابق را با عناوین جدید بازنمایی کنند تا در مبارزات انتخاباتی داخلی مورد هجمه رقیبان خود قرار نگیرند؛ امری که به وضوح یادآور همان جمله معروف و آن «اعتیاد رژیم امریکا به تحریم» است. چرا که همان دولتی که اذعان به شکست سیاستهای تحریمی علیه ایران داشته، خود نیز مجبور به تحریمنمایی است.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: بین المللی سازمان ملل تحریم ها یک جانبه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۱۰۶۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی